ساعت شوم
نوشته شده توسط : Mahtab

توی این ساعت شوم ، توی این فصل کبود
وسط تعزیه ی هیشکی نیست ، هیشکی نبود
توی هیر و ویر این جشن جنجال سکوت
کی صداتو برده میهن خشم آلود
خورشید تو کی برده و کی سایه تو آتیش زده
که از پی این همه شب ، شب رفته و شب اومده
خورشید تو کی برده و کی سایه تو آتیش زده
که از پی این همه شب ، شب رفته و شب اومده
مگه تو تقویم سکون ، ستاره تو چاه کیه
سال روی شاخ چی و خندق سر راه کیه
بگو تو فال قهوه مون ،عجوزه بدخواه کیه
آفتاب لب بوم کی و عقرب روی ماه کیه
خورشید تو کی برده و کی سایه تو آتیش زده
که از پی این همه شب ، شب رفته و شب اومده
خورشید تو کی برده و کی سایه تو آتیش زده
که از پی این همه شب ، شب رفته و شب اومده
خونه از گریه پره ، کوچه از مرگه غزل
توی ویرونیه باغ ، نعش گل بغل بغل
قطره ای اشک اینجا ، شعله ای آب اونجا
پاره ای گل اینجا ، تیکه ای ماه اونجا
کوچه تا کوچه هراس ، خونه تا خونه عزا
دل به دل نفرین و لب به لب نعش دعا
لشگر گل خوار رو کی به راه انداخته
خواهر خورشید و کی به چاه انداخته

خورشید تو کی برده و کی سایه تو آتیش زده
که از پی این همه شب ، شب رفته و شب اومده
خورشید تو کی برده و کی سایه تو آتیش زده
که از پی این همه شب ، شب رفته و شب اومده

 




:: موضوعات مرتبط: LovE , ,
:: بازدید از این مطلب : 314
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : جمعه 13 / 11 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: